فقدان مسئولیت پذیری عامل رخ داد فاجعه عاشورا(فرهاد حسن سلطانپور)
فقدان مسئولیت پذیری عامل رخ داد فاجعه عاشورا(فرهاد حسن سلطانپور)
دو شنبه 3 تير 1392 ساعت 20:35 | بازدید : 632 | نویسنده : شورای نویسندگان | ( نظرات )

 

فرهاد حسن سلطانپور
« حمد و سپاس برای خداست ، آنچه خدا بخواهد خواهد شد و هیچ قدرت و نیرویی تاثیر نخواهد کرد ، مگر به اراده خداوند ، و درود خداوند بر رسول بزرگوارش باد . مرگ همچون گردن بند بر گردن دختران جوان ، کشیده و بسته شده است ، و من به دیدار نیاکان خود مشتاقم ، آن چنان اشتیاقی که یعقوب به دیدار یوسف داشت . از قبل برای من قتلگاهی انتخاب شده که باید به آنجا برسم . گویا می بینم بند بند بدنم را گرگان بیابان بین " نواویس" و " کربلا " از هم جدا می کنند و شکم های گرسنه خود را سیر و انبان های خالی خود را پر می نمایند . از آنچه با قلم تقدیر و سرنوشت نوشته شده است ، گریزی نیست . ما خاندان رسالت به آنچه موجب رضا و خشنودی حق است راضی هستیم ، و در برابر امتحانات و بلاهای او شکیبا و صابریم ، و خدا پاداش صابرین را به صورت کامل به ما عنایت خواهد کرد . هرگز پاره های تن رسول خدا از او جدا نمی گردند ، بلکه در بهشت برین و حضیره القدس گرداگرد او جمع می شوند و چشم رسول به دیدار آنها روشن می شود ؛ و وعده او به وسیله خاندانش تحقق خواهد پذیرفت . حال هریک از شما که آماده جانبازی و فداکردن خون خویش در راه ما است و خود را برای دیدار خداوند آماده کرده است با ما همسفر شود که من ان شاء الله صبحگاهان حرکت خواهم کرد . » ( 1)
آیا مسلمانان زمان حضرت سید الشهداء ایشان را می شناختند ؟ اگر می شناختند چرا عده ای به جنگ با او آمدند و دیگران هم سکوت کردند ؟ حضرت در ظهر عاشورا برای مردم خطبه ای خواندند و فرمودند : « اگر من را نمی شناسید و نمی دانید پیامبر اکرم درباره من چه فرموده ، در بین شما هنوز اصحاب پیغمبر مثل جابر بن عبدالله انصاری ، زید بن ارقم و انس بن مالک هستند ، بروید از آنها بپرسید .» در سال 61 هجری علیرغم اینکه بیش از 50 سال از رحلت پیامبر اکرم نمی گذشت اما چنان ابهام و تاریکی بر سرزمین های اسلامی حاکم بود که هیچ جا مأمن امنی برای امام و یارانش محسوب نمی شد چنانکه امام سجاد ( ع) می فرمایند : « در مکه و مدینه بیست مرد نیست که ما اهل بیت را دوست داشته باشد .» (2) مکه و مدینه مرکز تحرکات مزدوران یزید بود آن چنانکه حکومت اموی ، گروهی از سربازان را در لباس حجاج به مکه فرستاده بود تا امام را دستگیر کنند یا ایشان را به شهادت برسانند . شام هم حدود 42 سال تحت سیطره و حکومت معاویه بود و در این سال ها ، معاویه مردم شام را به گونه ای پرورش داده بود که فاقد بصیرت و آگاهی دینی باشند . حکومت پلید بنی امیه ، خود را تنها خویشاوندان پیامبر (ص ) معرفی می کردند طوریکه پس از پیروزی قیام عباسیان و استقرار حکومت ابوالعباس سفاح ، ده تن از امرای شام نزد وی رفتند و همه سوگند خوردند که تا زمان قتل مروان ( آخرین خلیفه اموی ) نمی دانستند که رسول خدا جز بنی امیه یاران دیگری نیز داشت . (3) به همین خاطر بود که در پی نامه های متعددی که کوفیان برای امام ارسال کردند ، حضرت تصمیم گرفتند به سوی کوفه حرکت کنند . کوفه سرزمینی بود با 140 هزار نفر جمعیت (4) که در بدو تأسیس ، ساکنان آن را قبایل نزاری و یمنی تشکیل می دادند و بعدها سایر قبایل و عناصر غیر عرب نیز بر ترکیب جمعیتی شهر اضافه شدند . شیعیان " اعتقادی "  گروه اندکی از مردم کوفه را تشکیل می دادند که عده ای از آنها نیز در زمان معاویه دستگیر و شهید شده بودند و سایر افرار جزء "  شیعیان سیاسی " محسوب می شدند . (5) عدم انسجام در مبانی فکری و معرفتی ، ضعف ایمان و نقصان در بینش و خطای تحلیل و شبهه افکنی دستگاه باطل موجب می شد که آنان گاهی پیرو حق باشند و گاهی علیه آن ! چنانکه امام علی (ع) در جایی می فرمایند : « من شما را از میان همه شهرها برگزیده ام و بر آن هستم که در میان شما فرود آیم زیرا از مودت و محبت شما نسبت به خود که به خاطر خدا و پیامبر است اطلاع دارم .» (6) در حالیکه در جایی دیگر می فرمایند : « بدن های شما در کنار هم ، اما افکار و خواسته های شما پراکنده است . سخنان ادعایی شما سنگ های سخت را می شکند ولی رفتارهای شما دشمنان را امیدوار می سازد . » (7)
در قسمتی از نامه ای که توسط 12 هزار نفر از مردم کوفه برای حضرت نوشته شده بود می خوانیم : « ما از شما خواهش می کنیم به کوفه تشریف بیاورید ، شاید حضور شما در این شهر موجب شود که جامعه ما راه حق را بشناسد ، آن را بپیماید و مردم در مسیر حق با یکدیگر متحد شوند . »  اما چندی نمی گذرد که همین مردمان ، شمشیر به دست حادثه ای می آفرینند و آتشی برپا می کنند که بعد از گذشت 14 قرن ، داغ آن ما را می سوزاند .
ضعف معرفت ، سستی ایمان و تمنّیّات و خواهش های نفسانی دو عامل مهم در تغییر رأی و رفتار کوفیان بود . آنان نیز سکولار بودند ، می گفتند : دین از حکومت جداست . فهم آنان از پیامبر و ائمه  در حدّ تفسیر قرآن ، ارشاد و هدایت گری بود .
در حادثه عاشورا ما با چهار طیف مردم مواجهیم ؛ طیف اول جبهه باطل است  که قبل از ظهور اسلام دارای حیات است و در شکل گیری حوادث مختلف ، مستقیم یا غیر مستقیم به ایفای نقش می پردازد . زمانی در تقابل علنی با پیامبر (ص) است آنجا که محاصره اقتصادی را بر پیامبر و یارانش تحمیل می کنند و یا زمانی که قصد کشتن پیامبر را دارند و خوابیدن علی (ع) در بستر پیامبر توطئه آنان را خنثی می کند و زمانی با فتنه انگیزی و یار گیری از یاران پیامبر ، جریان سقیفه را طراحی می کنند . این خط باطل همانند حوادث گذشته در فاجعه عاشورا نیز نقش طراح و فتنه گری را دارد . طیف دوم موحدان و شیعیان اعتقادی حضرت هستند که پا جای پای ایشان می گذارند و فرمانبر و پیرو راستین و حقیقی اسلام می باشند . طیف سوم که عدۀ کثیری را شامل می شود مردمی هستند با درجه ایمان و اعتقاد متوسط ! مردمی که رفتار سیاسی – اجتماعی – مذهبی آنها بیشتر تابعی از احساسات و شور آنهاست تا پیرو عقلانیت و شعور آنها ! و این عدۀ کثیر، بهترین ابزار برای طیف طراح و فتنه گر هستند تا با کارگردانی فریبنده ، از آنان بازیگرانی بی نقص و ماهر بسازد ! و اما طیف چهارم که بر حق و باطل بودن شخصیت ها ، پدیده ها و حوادث اجتماعی – سیاسی آگاه هستند لکن عدم احساس مسئولیت باعث می شود حضرت را تنها بگذارند . اینان کسانی هستند که منفعت طلبی ها و مصلحت اندیشی هایشان را در قالب توجیه ها و مغالطات می پوشانند و چنین می اندیشند که حقیقت نیز از سپهر اذهان تعالی خواه و چشمان زیبا طلب پوشیده خواهد ماند ! عبیدالله بن حرّ جُعفی ، عمر بن قیس ، سلیمان بن صُرد خزاعی جزء این گروه هستند . حضرت سید الشهداء وقتی از عبیدالله بن حرّ جعفی کمک خواست ، اسب جنگ آوری داشت و به حضرت گفت : اسب در اختیار شماست ، ولی طبق اوضاعی که در کوفه دیده ام حضور در کنار شما فایده ای ندارد یا سلیمان بن صرد خزاعی که با بی تفاوتی و عدم مسئولیت پذیری ، عملا زمینه شهادت مسلم بن عقیل را فراهم آورد .
در پایان می خواهم نتیجه گیری کنم و آن اینکه :
1 – به نظر نگارنده ، فاجعه عاشورا معلول نقش آفرینی دو گروه است ، گروه اول جریان باطلی است که در تمامی حوادث و جنگ ها حضور دارد و گروه دوم نخبگان و آگاهانی که در پرتو منفعت طلبی و مصلحت اندیشی ، مسئولانه عمل نکردند که چه بسا اگر به آنچه می دانستند و ایمان داشتند مسئولانه می نگریستند و مسئولانه عمل می کردند می توانستند علف هرزی باشتد بر بذرهای فتنه انگیزان شیطان صفت و چراغ روشنی باشند بر اذهان خفته و چشمان نابینا !
2 – شور مذهبی به تنهایی عامل نجات بخش نیست ، آنچه که پیش برنده و تحول بخش است شعور و معرفت مذهبی است ! اگر قرار باشد ما نیز در این عصر با عاشورایی دیگر مورد امتحان قرار بگیریم آیا رو سفید خواهیم شد ؟ نکند شور مذهبی ما زیر آماج پرتو افکنی های شبهه گون ، سرد شود و بُرندگی خودش را از دست بدهد ! در معرفت و فهم مذهبی غوطه ور شویم که عامل نجات و تحول است !
1 امام حسین (ع) هنگام خروج از مکه این خطبه را خواندند .
2 ابو ابراهیم بن محمد الکوفی ، الغارات ، تهران ، انجمن آثار ملی
3 ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه
4 ابراهیم پاشا ، نهضت کوفه از دیدگاه روانشناسی اجتماعی
5 محمد حسین رجبی دوانی ، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی
6 محمد بن جریر طبری ، تاریخ طبری
7 نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی ، خطبه 29
 
 


موضوعات مرتبط: مقالات , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست










می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 59
:: کل نظرات : 8

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 33
:: باردید دیروز : 11
:: بازدید هفته : 54
:: بازدید ماه : 141
:: بازدید سال : 340
:: بازدید کلی : 88754